رادینرادین، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

رادین دنیای مامان گلی و بابایی

بدون عنوان

رادین مامان سلام. عمر و نفسم ! بهمن ماه هم تمام شد و شما داری سومین زمستون زندگیتو پشت سر میذاری. قشنگم ! من زیاد زمستون رو دوست ندارم.آخه بخاطر سرمای هوا و با وجود شما گل پسرم نمیشه زیاد بیرون رفت و ناچاراً تفریحات شما گل پسر به داخل خونه محدود میشه. شما هم که حسابی شیطونی و مامان جون و بابا جون رو حسابی اذیت میکنی.چند روز پیش بابا جون می گفتن داشتن نماز میخوندن شما با هر رکعتی یه کتک بهشون زده بودی .مامان جون هم میگفتن دایم گوششون رو نیش گون گرفته بودی و وقتی بهت گفته بودن که نکن دردم گرفت شما گفته بودی اگه دردت گرفت بیا ببرمت پیش دکتر مدنی.خلاصه واااااااااای خیلی خوشمزه ای . وقتی شروع میکنی یه چیزیو برای آدم تعریف کنی دا...
29 بهمن 1393

مرد کوچک مامان

پسر قشنگم! امروز یک شنبه  دوازدهم بهمن ماهه و چهار ماه تمام از دو سالگی شما گل پسرم میگذره.ناناز من! سه چهار روز ندیدمت و دلم حسابی برات تنگ شده بود.جوری که شبها همش خوابت رو میدیدم و از فکرت خوابم نمیبرد.دیشب وقنی تو فرودگاه دویدی جلو من  و داد زدی مامان سمیه سلام اشک تو چشام جمع شده بود .وقتی چیزایی رو که برات خریده بودم رو بهت دادم و گفتی مامان سمیه مرسی، مامان سمیه دوستت دارم ،دلم میخواست بچلونمت. رادین اصلا دلم نمیخواد تنهات بذارم ولی متاسفانه مجبورم .خداروشکر میکنم که شما پسر خوبی هستی و با مامانی و بابایی همکاری میکنی.قربونت برم مرد کوچک مامان. این روزها خاله ندا خونه مامان جونه و به شما حسابی خوش میگذره.با م...
12 بهمن 1393

بدون عنوان

رادینم !نفسم !هوووورااااا .شما یاد گرفتی دوچرخه سواری بکنی و از این بابت خیلی خوشحالی.منم خوشحالم عزیزم.آخه این نشون میده شما بزرگ شدی و قد کشیدی.آخه تا چند وقت پیش پاهای قشنگت به رکاب نمیرسید.ولی الان دیگه خیلی قشنگ حرکت میکنی.وای که عزیزم من عاشق فیگور گرفتنتم وقتی رو دوچرخه نشستی. خدایا خودت رادین منو حفظش کن. ...
4 بهمن 1393
1